
سایز متن /
از منظر جامعهشناسی سینما؛ فیلمهای با مضامین و موضوعات اجتماعی؛ دارای بکگراوندی نظری از فهم واقعیت اجتماعی جامعه است؛ فیلم من «دانیل بلیک هستم» از جنبههای کلی و جزیی؛ فیلم با تخیلی جامعه شناختی است، سی رایت میلز از جامعه شناسانی است که بین «گرفتاریهای شخصی» و مسئله اجتماعی تفکیک قایل میشود، اما اذعان دارد که بسیاری از «گرفتاریهای شخصی» میتواند نمادی از بازنمایی عرصه اجتماعیِ مسائل اجتماعی جامعه باشد،
از این منظر شکی در این نیست که حوزه تأمیناجتماعی همواره میتواند آبستن تولید مسائل اجتماعی باشد، حوزهای که به جهت گستردگی جامعه هدف و میزان اثرپذیری زیاد جامعه هدف از سیاستگذاریهای کلان سیاستگذارانِ این بخش عظیم از جامعه؛ میتواند پیامدهای اجتماعی گریزناپذیری بر شهروندان داشته باشد، دقیقاً بر شهروندان نه بر شمارههای بیمهی مشتریان؛ لذا از منظر جامعهشناسی؛ که از یک منظر؛ علم بررسی پیامدهای ناخواسته است، میتوان گفت بسیاری از تصمیماتِ کارگزارانِ سیاستگذاریِ حوزهی تأمیناجتماعی؛ پیامدهای ناخواستهیِ پیشبینیناپذیری بر روی شهروندان دارد، چیزی که بصورت ملموس در کنشهای روزمرهیِ کنشگران متاثر این سیاستها در انگلستان از زبان فیلم ساز به زیبای هنری تمامعیار بازنمایی شده بود.؛
نه تنها حوزه تأمیناجتماعی در انگلستان که متاثر از ورود احزاب سیاسی جمهوری خواه یا کارگر است؛ در ایران نیز این حوزه به شدت متاثر ازنوع اندیشه دولت سیاسی وقت در نظام است؛ حوزهای که با هر گونه چرخش سیاسی دولت سیاسی وقت؛ یکی از سازمانهای بسیار موثری است که ظرفیت تولید و خلق مساله اجتماعی را دارد؛ دقیقاً از این منظر است که سیاستهای پایدار در اینجا مهم است.
اما آنچه بیش از همه برای برداشت من نوعی جامعه شناس از این فیلم اهمیت دارد این است که ضرورت جدی برای توجه به سیاستهای اثرگذار کارگزاران این حوزه دارد که دقیقاً از متن جامعه؛ از لایههای زیرین جامعه به سمت بالا برخواسته باشد، براستی چنددرصد از سیاستگذارن این حوزه درکی واقعبینانه برخواسته از متن طبقات زیرین جامعه به عنوان شهروندانی که بیشترین میزان تاثیرپذیری را دارند، به عنوان مثال در بخشهای از بازنمایی فیلم درکی از
“شدت گرسنگی زن” “مستاصل بودن مرد”؛ “واکنشهای فحش دارانهی طبیعی و بحق بلیک” یا “روسپیگری ناخواسته ناشی از شرایط زیستی زن” ؛ “تحقیرشدگی اتهام دزدی برای حداقل مسائل بهداشتی زنانه” و از همه مهمتر”تحقیرشدن شانیت احترام به شهروندان ” و از همه مهمتر ” تحت تاثیر واقع شدن نسل کودکان به عنوان سازندگان آینده جامعه “
را دارند؛ من مطمئنم چند درصدند؛شمای خواننده هم میدانید، چون این شرایط زیسته را تجربه نکردهاند؛ چون موقعیت کارگزاریشان؛ متاثر از سیاست است، من فکر میکنم بیانیهی اصلی بلیک دقیقا ً در مراسم تدفینش بود که اینکه شهروند است، انسان است، شماره بیمه نیست و نیازمند احترامی انسانی است؛ انسانیتی که بنا به روایت ماکس وبر جامعه شناس؛ در جامعه مدرن دقیقا در قفسوارهی آهنین بورکراسی دنیای مدرن استخوانهایش در هم میشکند، سیاستگذاران حوزه تأمیناجتماعی ضرورت دارد که بدانند که سیاستگذاری در این حوزه دقیقاً باید از پایین به بالا باشد نه از بالا به پایین؛
دقیقاً تمام زندگی این شهروندان در دست این سیاستگذاران از بالا به پایین نگر است،همچنان که بلیک میگفت؛ شاید اگر دیدی شهروندیتر و انسانیتر؛ نه دیدی عددیتر به این حوزه داشته باشیم؛ این گرفتاریهای شخصی همه گیر بوجود نیاید، گرفتاریهای که ممکن بود من یا شما جزواش باشیم و یا بشویم…
کامل دلپسند